تشکیلات تئاتر
اجراي يك نمايش، مستلزم وجود طرحي كارآمد است و كارآمدي طرحها، انتخاب ساختمان تشكيلاتي است. تشكيلات، يكي از شكبرانگيزترين واژههاي زمان حال ماست. اين مسئلهاي است كه ما بايد به آن توجه داشته باشيم. واژه تصويري دارد از يك بيكفايتي به هم پيوسته: يك بدنه مجازي تصميمات اتخاذشده، گرچه برگرفته از نامي منطقي است، نياز به حس مشترك و انساني را نيز آشكار ميسازد. ارگانيسم، به وسيله يك ساختار بر اساس يك نقشه و تكميل آن، تحقق ميپذيرد. موفقترين تشكيلات، آن است كه به دقت در حد و اندازههاي مطلوب به هم پيوسته باشد. اندازه كمتر ميتواند نقشي ويرانكننده در برنامهريزي نامناسب تهيه فعاليتها داشته باشد. بيش از اندازه بودن ميتواند نقشي در توليد بيش از حد شود. چنين شيوهاي، داراي يك زبان است: هدر رفتن سرمايه و زمان.
ساختمان تشكيلاتي
ساختن و تكميل تصميمات، براي يك ساختمان تشكيلاتي يك ضرورت است. در اينجا دو احتمال وجود دارد؛ يا بايد نباشد يا اينكه قبلاً مجهز شده باشد. بدون شك هيچ وضعيتي ايدهآل نيست. يك ارگانيسم تشكيلاتي داراي بعضي معايب است، البته اين معايب ممكن است مجازي باشند. از سويي ديگر، بنا نهادن يك تشكيلات بر پايه حذف كردن به مراتب ترسآورتر و حتي بدتر از نارسايي و كمبودهاي ناشي از تركيب اين دو است. تشكيلات ناقصي كه ما آنها را ميشناسيم در حد امكان، بهتر از، احتمالاً، تشكيلات كاملي است كه ما هيچگونه شناختي از آن نداريم. شناخت، عاملي است كه ما ميتوانيم زندگي كردن با كاستيهاي بسيار را اگر تشخيص دهيم بياموزيم.
تئاتر سنتي قديم انگليس يا آمريكا، بر دو بخش پايهريزي شده است:
مالكين تئاترها ساختمانشان را براي اجرا، به ما اجاره ميدهند. اين مسئله برگرفته از وضعيت «ما» و «آنها»ست كه هر محصولي داراي دو جايگاه مردمي است؛ و در جايگاه عوامل: «مال ما» و «مال آنها». بهعلاوه، دو بخش «مال ما» و «مال آنها» به مفاهيمي متفاوت مورد استفاده قرار ميگيرند. اين امر ميتواند در فهم كسي كه در حال تمرين نقش است، نقشي كاملاً مهم داشته باشد! چنين وضعيتي در يك شركت تئاتري در لندن، برادوي يا تئاتر توريستي به آشكارترين شكل نمود دارد. تا آنجا كه اين امر در يك دهكده يا سالن مدرسه نيز رواج پيدا كرده است: هركس كه با سرپرست شريك شده باشد، يا واقعاً سرپرستي داشته باشد، ميتواند علائم «ما» و «آنها» را تشخيص دهد. وضعيت تئاترها، حتي ميتواند در مالكيت نمايشدهنده نيز، نمود پيدا كند.
عوامل فني، تمام جزئيات نمايش را ميشناسند، چراكه آنها طرح و نقشه و ديالوگهاي پيشين را جهت حركت روي صحنه دارا بودهاند و مدام آن را تكرار كردهاند. آنها گردانندگان بالقوهكارند، ولي بايد هميشه مشاركت داشته و در ارتباط دائم باشند. مردم مجذوب خواهند شد اگر كه بدانند آنها رهبري شدهاند و با چه خط سيري حركت ميكنند. هر محصولي داراي يك هدف و نقشه است. از هر جهت اين تنها راه دوري گزيدن از تحركات پنهاني است. از قبيل زمزمه: «اي كاش آنها عقلشان را به كار ميانداختند»، «اينجا، ما دوباره ميريم. يا شايد اين نقشه كارشكنانه است!».
گروهها
شيوة سنتي تقسيمات گروهي چنين است: صحنه (يا آرايش صحنه)، لوازم صحنه، برق و آرشيو لباس. صميميتي فولكلوريك و حقيقي و قصههايي ساختگي كه خطوط حدفاصل آن به زيبايي ترسيم شده است. برق با ظرافت هرچه تمامتر بهآساني جانشين چراغهاي گِردسوز قديمي شد كه صرفاً جنبه دكوري داشت و مسئوليت روشن كردن ابزار صحنه را به عهده گرفت ـ گرچه بعدها ديده شد كه به وسيله برق روشنايي منازل و خيابانها تأمين گرديد... روشني بين آرايش صحنه و لوازم صحنه نيز تاريك و روشن بود كه بعدها با پيدايش سيستمهاي جديد نوري، موجب پيدايش طراحي نور و تكنيكهاي جديد ساختمان صحنه شد. لوازم دستي صحنه و مبلمان بهراحتي، قابل دستهبندي هستند.
يك تئاتر بزرگ و پيچيده، نيازمند يك گروه بسيار كارآمد و متخصص است. براي مثال؛ اعضاي گروههاي صحنه و برق، بر اساس تخصصشان به دقت هرچه تمام تفكيك ميشوند. در همة تئاترها، با وجود اعتراضات گسترده، يك حركت فزاينده رو به جلو وجود دارد كه بيشترين انعطافپذيري را با خدمات عمومي تكنيسينها، همه وظايف، به عنوان يك مسئوليت ميبايست زير نظر مديراني متخصص انجام شود. نتيجه اين هماهنگي و مطابقت گسترده، اين است كه لياقت و مهارت تكنيسين، بيشتر و بيشتر محقق شود.
پستها
تلاش براي درك ساختار هر جزء تشكيلات، فهرست عوامل شاغل، گاهي ما را به اشتباه مياندازد. به طور مثال كارگردان فني چنين تعريف شده است: او پوششدهندة همه كارهاي اجرايي و در رأس هرم بزرگ تشكيلاتي قرار دارد. او چون پيشهوري است كه با يك دست لوازم صحنه را ميسازد، ديگ بخار را روشن و نور را كنترل ميكند و با دست ديگر خانه را سر پا نگه ميدارد. افرادي چون كارگردان، مدير، رئيس، ناظر تئاتر، شخصيت خود را از ژنرال، وام گرفتهاند. جدا از همة اين اصطلاحات، بودن در خطي به گستردگي زندگي پُرهياهو ضروريترين بخش تئاتر است.
البته اين مسئله براي كسي كه داراي رتبه بالاي شغلي است نداشتن توازن بين شغل و دستمزد ناشناخته نيست.
بخشي از فهرست عوامل، با ذكر بعضي زيرمجموعة آنها به شرح زير است:
تهيهكننده
در گذشته به كسي ميگفتند كه هدايت بازيگران را به عهده دارد. امروز گِردآورنده محصول نام دارد، يعني كسي كه نمايشنامه، سال تئاتر، كارگردان، طراحان و احتمالاً بازيگران را دور هم جمع ميكند. اما مهمترين پست او، تأمين بودجه است.
كارگردان
كسي است كه مسئوليت نهايي او عينيت بخشيدن تصوير عمومي كار و تحقق آن است. هدايت بازيگران و كنترلكنندة همه اعضاي نمايش است (صحنه، لباس، طراحان، مدير صحنه، و غيره) او بايد حق «وِتو» داشته باشد، اما در حد ضرورت و لزوم.
طراح
مسئول عينيت بخشيدن همه عوامل بصري و شنيداري اجراست. او امضاكننده برتر مجريان طرح مطابق با بودجه تعيين شده است. آنجا كه آرايش صحنه، لوازم صحنه يا لباسهاي مخصوصي كه بايد طراحي گردد. آنجا كه چيزهايي بايد اجاره يا وام گرفته شود. او مسئول انتخاب، و تفكيك طراحاني است كه ممكن است براي آرايش صحنه و لباس استخدام شوند.
طراح نور
تعيينكنندة سيستم نوري با مشورت كارگردان و استقرار تيم طراحي نور، پلانهاي مورد نياز و تجهيزات است كه بر طبق بودجه تعيينشده بايد اجرا شود ايجاد توازن نور در زمان تمرينات و نظارت بر اجرا و تغييرات كلي تكنيكي و عناصر نمايش از ديگر مسئوليتهاي اوست.
كارگردان فني خانم يا آقاي مدير
هماهنگ كردن و تعيين بودجه، كار همه گروههاي فني توليد است. در يك سازمان گسترده، كه از چند تهيهكننده تشكيل شده است ايجاد همزماني اجرا و تمرين نمايش يك اصل است.
مدير توليد
در يك تشكيلات بزرگ، او مسئول آمادهسازي توليد جديد از نخستين فكر تا اولين اجراست. او بايد ادارات و بودجه تشكيلات را با كارگاههايشان يا پيمانكاران و تهيهكنندگانش هماهنگ و در يك تشكيلات كوچك، شايد تحت نظر مدير ارشد صحنه يا تكنيسين انجام وظيفه كند
كارگردان صحنه
در گذشته مديريت ارشد، عضوي از تيم مديريت صحنه بود؛ ولي امروز با تغيير نام تهيهكننده به كارگردان، كنار گذاشته شده است.
مدير صحنه
كنترل لباس و لوازم اجرا و مسئوليت هماهنگي كار بازيگران با تكنيسينها، به عهدة اوست. در غياب كارگردان (يا تعيين جانشين)، مسئول رسيدگي و مراقبت از كل كار است كه شامل كنترل بازي فردي نيز ميشود تا كوچكترين انحرافي صورت نگيرد.
مدير جانشين صحنه
در تئاتر انگلستان، «اداره كردن» نمايش به وسيله سوفلور صورت ميگيرد حالت را تذكر ميدهد و ديالوگها را به بازيگران ميرساند، مدير صحنه را آزاد ميگذارد تا بر فضاي صحنه نظارت كامل داشته باشد يا صحنه را از ميان تماشاچيان مراقبت كند.
مدير شركت
بيشتر تهيهكنندگان مالك سالن نمايش نيستند. مديرشركت، مقام مافوق تهيهكننده در تئاتر است. او با مدير تئاتر قرارداد ميبندد و معمولاً مسئول پرداخت روزانة دستمزد به شركت است. چنين مدير شركتي، رابط بين تهيهكننده و مديريت تئاتر و شركت بازيگري است. در انگلستان، بهويژه در لندن اين شخص، اغلب جزء شغل وظايف مدير صحنه است.
سرپرست گروه
سرپرست گروهها، مسئول اسكان كاركنان كه بيشتر آنها كاركنان شركتاند.
سرنجار
مسئوليت او محافظت و سلامت و پاكيزگي تمام اشياي پشت صحنه به جز لوازم برقي در تمام مدت تمرين يا اجراست.
سرمكانيك
نام ديگر سرنجار است، بهويژه در تئاترهاي بزرگ يا اپرا كه داراي صحنههاي گردان هستند.
ابزارمندها
نام ديگري است (بهويژه در تئاترهاي استراليا) كه به مسئولان جابهجا كردن لوازم صحنه گفته ميشود.
مسئول لوازم صحنه
او عضو ارشد مسئولان لوازم صحنه است و سازماندهندة لوازم صحنه فني اجراست. در تئاترهاي كوچك و توريستي كوتاهمدت، اين تشكيلات صحنهآرايي ممكن است به عهدة دستيار مدير صحنه باشد. در بعضي توليدات تئاتري، مسئول لوازم صحنه ممكن است لوازم اضافي صحنه را براي فروش در حين اجراي نمايش بسازد، گرچه در تئاترهاي بزرگ و اپرا، معمولاً كارگاه ساخت لوازم صحنهاي وجود دارد. غالباً مسئول لوازم يك «خانم» است و سمت مديريت كارگاه را به عهده دارد.
صحنهآرايان
آنها اعضاي گروه لوازم صحنهاند كه اغلب بهطور خلاصه به جاي «صحنهآرايان لوازم صحنه» به آنها «صحنهآرا» ميگويند.
صدابردار
هنوز تا اندازهاي به علت جوان بودن يك پست ثابت و مستقل در گروه به حساب نميآيد. مهندس صدا، اپراتور، تكنيسين، مشاور فني، ناظر، در يك مجموعه كار ميكنند ولي هنوز در حد استاندارد نيستند.
مدير اسكان صحنه
در بسياري از تئاترها، يك صميميت سنتي بين سرنجار و سرالكتريسين وجود دارد: هر دو براي گروه خود، در برابر مدير تئاتر مسئولاند، ولي هيچكدام از آنها مسئول ادارة تمام صحنه نيستند. در بيشتر تئاترهاي توريستي، سرنجار به عنوان مدير اسكان صحنه، معرفي ميشود. او در برابر مدير صحنه مسئول عوامل و ساختمان و در برابر مدير تئاتر و همچنين به منظور سهولت اجرا، در مقابل مدير شركت توريستي، مسئول است. وقتي مدير صحنه تئاتر توريستي وجود نداشته باشد (به طور مثال در تئاترهاي واريتهاي يا سرگرمكننده)، همة وظايف و مسئوليتهاي صحنه، به عهدة مدير اسكان است. با توجه به اهميت نقش مديريت اسكان صحنه، اين نام به «مديريت فني صحنه» تغيير يافته است.
ناظر آرشيو لباس
اين شخص مسئول تهيه لباس است. گروه لباس، دو وظيفه اصلي دارند: تهية لباس در طول مدت توليد و نگهداري آنها در زمان اجرا. تهية لباس ممكن است از بيرون يا كارگاه خود تئاتر صورت گيرد. تهيهكنندگان اغلب يك ناظر يا هماهنگكننده دارند و يك نفر را هم به منظور خريد لباس استخدام ميكنند. مديريت آرشيو لباس در يك تشكيلات بزرگ، كار بزرگي است تا آنجا كه رئيس آرشيو نظارت گستردهاي بر كارگاه لباس دارد. در اين وضعيت براي نگهداري لباسها هر روز آنها را تعمير ميكنند، ميشويند، و ساماندهي ميكنند.
كلاهگيسدوز
در تئاترهايي كه داراي رپراتوار كلاسيك يا اپرايي هستند، تعدادي كلاهگيسدوز در گروهي ويژه با سرپرست خاص خودشان، وجود دارند.
جامهدارها
عوامل آرشيو هستند (اغلب پارهوقت) كه در تعويض يا پوشيدن لباس به بازيگران كمك ميكنند.
پيشخدمتها
اين گروه، مسئوليت نظافت تمام تئاتر، رختكنها، پشت صحنه، كارگاهها و... را به عهده دارند.
نظرات شما عزیزان: